صنعت
صنعت به تولید کالا یا ساخت یک کالا یا خدمات در یک اقتصاد گفته میشود منبع اصلی در امد یک گروه یا شرکت نشان دهنده صنعت مربوطه است،اگر تمام فعالیت های اقتصادی که با تولید کالا و خدمات با استفاده از ماشین الات و تجهیزات ساخته دست بشر سر و کار دارند را به عنوان یک کل تصور کنیم ،هرصنعت ،زیر مجموعه ای از این کل است که عده فراوانی از فعالیت های مشابه رتشامل می شود.
تعریف مهم برای صنعت: به مجموعهٔ تمام یگانهایی که در تولید، توزیع یا مصرف یک فراورده یا یک دسته از فراوردههای مشابه فعالیت میکنند، «صنعت» گفته میشود…
در مورد تعریف دقیق «صنعت»، اختلاف نظرهای کثیری وجود دارد. صنعت دارای تعریفها و تعبیرهای متفاوتی است که براساس جایگزینپذیری فراوردهها، فرایند تولید و محدودههای گیتاشناختی ارائه شدهاند. مثلاً مایکل پورتر، صنعت را چنین تعریف میکند: صنعت، عبارتست از گروه شرکتهایی که فراوردههای آنها جایگزین نزدیکی برای هم میباشند با توجه به تعریفهای گوناگونی که در مورد صنعت ارائه شدهاند، گروههای صنعتی ممکنست با استفاده از روشهای گوناگونی در کنار یکدیگر تقسیمبندی شوند. برای مثال گروههای صنعت تعریفشده در بورس اوراق بهادر به شرح زیر میباشند
-استخراج زغال سنگ
-کشاورزی،دامپروری وخدمات وابسته
-استخراج کانه های فلزی
-استخراج سایر معدن ها
-نساجی
-دباغی،پرداخت چرم وساخت انواع پاپوش
-فراورده های چوبی
-فراورده های کاغذی و غیره....
البته لازم به ذکرست که تقسیمبندی مذکور، الزاماً متداولترین گروهبندی صنایع نیست: مثلاً در برخی متون،کاشی ،سرامیک ،اهک وگچ و سایر فراوردههای کانی غیر فلزی درمجموع یک
تقسیم بندی صنایع: با توجه به مشابهتهایی که به لحاظ فرایند تولید، شیوه بازاریابی، شیوهٔ مدیریت، حجم سرمایه، نوع ماشینآلات مورد استفاده، نوع مواد اولیه ملزوم و غیره میان گروههای گوناگون صنعت وجود دارند، گروههای گوناگون صنعت را میتوان از جنبههای گوناگون تقسیمبندی کرد. یکی از متداولترین طبقهبندیهای صنعت، طبقهبندی ارائه شده توسط بخش آمار سازمان ملل است که به اختصار طبقهبندی آیسیک نامیده میشود. در این طبقهبندی گروههای مختلف صنعتی تعریف شدهاند و فعالیتهای مختلف در آنها طبقهبندی گردیدهاند. با این حال طبقهبندیهای دیگری برای صنعت نیز وجود دارد،
تعریفی از صنعت به زبان انگلیسی:
This article is about industry in relation to economics. For other uses, see Industry (disambiguation).
Cement factories are part of the manufacturing industry. This factory is in Malmö, Sweden.
An industry is a sector that produces goods or related services within an economy.[1] The major source of revenue of a group or company is an indicator of what industry it should be classified in.[2] When a large corporate group has multiple sources of revenue generation, it is considered to be working in different industries. The manufacturing industry became a key sector of production and labour in European and North American countries during the Industrial Revolution, upsetting previous mercantile and feudal economies. This came through many successive rapid advances in technology, such as the development of steam power and the production of steel and coal.
Following the Industrial Revolution, possibly a third of the economic output came from manufacturing industries. Many developed countries and many developing/semi-developed countries (China, India etc.) depend significantly on manufacturing
مفهوم صنعتی شدن و فرهنگ صنعتی در ایران
صنعتی شدن مفهوم جدیدی است که ایرانیان آن را در فرهنگ گذشته خود نداشتند. در گذشته معمولا صنعت(Industry) و هنر(Art) مترادف هم به کار میرفت. البته در اروپا هم میان دو واژه صنعت و هنر نزدیکی وجود داشت. صنعت به معنای چیزی است که ساخته انسان و محصول اندیشه انسان است و ناشی از طبیعت نیست. صنعت در واقع مفهومی از ثروت اقتصادی است که ناشی از کار انسان است. صنعت به مفهوم کلی و عام به معنای اعمال خلاقیت انسان بر منابع طبیعی و آماده کردن آنها برای استفاده انسانها است اما به معنای خاص در مقابل کشاورزی و خدمات، بخشی از اقتصاد کل جامعه تلقی میشود.
در عین حال باید توجه کرد هنگامی که از صنعتی شدن صحبت میشود در درجه اول منظور صنعت به معنای تصرف انسان در طبیعت برای ایجاد ثروت است و نه به معنای صنعت در مقابل کشاورزی و خدمات. در گذشته معمولا ثروت را امری داده شده در طبیعت میدانستند و انسان را دارای این استعداد که ثروت را خلق کند نمیدانستند اما در دوران مدرن درست برخلاف آنچه در گذشته عنوان میشد، بخش عمده ثروت جامعه محصول کار و صنعت انسان است به طوری که طبیعت بخش ناچیزی از ثروت کل جوامع را فراهم میکند. بنابراین
اهمیت صنعت به دوران جدید و اندیشه مدرن باز میگردد. پس صنعت به معنای استفاده از خلاقیت انسان برای ایجاد کالاها و تغییر شکل دادن منابع طبیعی برای رفع نیازهای انسانهااست.
بنابراین منظور از فرهنگ صنعتی، فرهنگی است که زمینه را برای تولید و خلاقیت انسان و افزایش ثروت فراهم میکند. منظور از صنعتی شدن غالب شدن فرهنگی است که در آن به کارگیری خلاقیت در تمامی زمینههای کشاورزی، خدمات و تولید لازم است. به این ترتیب سوء تفاهم صنعت به معنای خاص و صنعت به معنای عام باید برطرف میشود،وضعیت نابسامان صنعت ایران دررویاروئی با فضای رقابتی جهانی چگونه است؟
جهانی شدن اقتصاد، مرزهای گمرگی را فروریخته واقتصاد وصنعت کشورهارا درمقابل فضای شدید رقابتی قرار داده است. اقتصادو صنعت کشورما نیز درسازگاری با فعالیتهای رقابتی می تواند ، قدرت رقابتی خودرا بهبود بخشد ، که ضمن نوسازی صنایع ، ضرورت توجه به مدیریت ، ساختار نیروی انسانی ، فناوری ، بازاریابی ازاولویت بیشتری برخوردار است،ضرورت تحقق این اهداف ، اتخاذ سیاستهائی است که جریان وجابجائی منابع وعوامل تولید به نحوی انعطاف پذیر درپاسخ به نیازهای رقابتی شدن به آسانی صورت گیرد وشرایطی فراهم شود تا تامین مالی مناسب ، اطمینان بخش شود وتشویق های موثر ازواحدهای کارآمد بعمل آمده وموجبات توسعه ورشد صنایعی که می توانند رقابتی شوند، فراهم وخروج صنایع غیررقابتی وواحدهای نا کارآمد تسهیل شودو فشاررقابتی ، واحدهای صنعتی را وادارکند ، تا سازمان وفعالیتهای خودرا بهره ورسازند.
نوسازی صنایع ونیز ساختار مالی واحدهای صنعتی ، هنگامی ثمربخش خواهد بود ، که این اقدام به موازات اصلاحات مربوط به افزایش توان وعملکرد رقابتی وارتقاء ظرفیت های مدیریتی ، سازماندهی ، تکنولوژیکی وبازاریابی صورت گیردو موفقیت اصلاح ساختار نیز مستلزم آن است که سیاستهای کلان اقتصادی به گونه ای طراحی شوند که محیط مناسب وسازگار با ثباتی برای کسب وکاروتولید فراهم شودودرنهایت اکثرصاحبنظران براین عقیده اندکه نوسازی صنعتی با هدف رقابتی شدن صنایع باید مورد توجه قرار گیرد وقبل از فراهم شدن محیط سازگار با فعالیتهای تولیدی وسازوکارهای تلاش رقابتی ، ازتخصیص منابع مالی بصورت گزینشی خودداری گردد.
بازسازی ونوسازی صنایع کاری است که توسط مدیران وصاحبان صنایع انجام می شود ودولت باید محیطی را فراهم کند تا این مدیران وصاحبان صنایع خود به این امرهمت گمارند.دولت بعنوان نقش آفرین اصلی درمدیریت فضای کسب وکار ، با شناسائی وبرداشتن مشکلات وعوامل اصلی بازدارنده ازسرراه می تواند نقش اصلی را ایفا کند.
اگر دولت ، عناصر تشکیل دهنده فضای فعالیتهای اقتصادی را اصلاح کند وپویایی صنایع را دراین فضا امکان پذیر سازد، اصلی ترین نقش ومسئولیت خودرا دراین باره انجام داده است. بنابراین ضرورت ایجاد ارتباط سازمان یافته ومنسجم بین دوسطح اصلی مدیریت ( مدیریت فضای کسب وکار و مدیریت انجام کسب وکار) درامر نوسازی صنایع دقت درعدم مداخله وجابجائی مسئولیتها ازضروریات اصلی واثربخش به شمار می روند.
چنین بنظرمی رسد که درمورد کشورهای با زیربنای صنعتی توسعه نیافته ، می باید قبل از آزادسازی تجارت وکاهش نرخ ارز ، نخستین اقدام ، همانا گسترش قابلیتهای عرضه باشد. ازسوی دیگر تا رسیدن به سطح مشخصی ازفرآیند صنعتی شدن ، لازم است صنایع نویا مورد استفاده قرار میگیرد،درکشورهای با سطح توسعه بالاتروزیربنای صنعتی وپیشرفته تر ، که با کاهش شدید واردات روبرونگردیده وسیاستهائی مرکب از جایگزینی واردات وتوسعه صادرات را برگزیده اند ونیز درحمایت ازصنایع ، متوسل به اصل انتخاب شده اند ، نتایج کلا” رضایتبخشتر بوده است.
همچنین کشورهای مذکور جهت تحرک صادرات کالاهای صنعتی خود می توانند اتکای بیشتری به تعدیلات مربوط به نرخ ارز داشته باشند. بالعکس ، کشورهائی که با کاهش واردات مواجه بوده اند، نتوانسته اند صادرات خودرا فزونی بخشند.
کشورهای مذکور با رشد تولید اندک یا منفی ونیزتورم مواجه گردیده اند. می توان اغلب کشورهای آسیائی را جزء گروه اخیر دانست . بررسی سوابق خط مشی های تجاری این کشورها نشاندهنده آن است که کشورهای مذکور ازیک نظام تجاری آزاد تبعیت نکرده اند.
یکی از نتایج یافته های فوق الذکر این است که نمی توان یک راه حل کلی جهت خط مشی های موفق تجاری ونیز صنعتی شدن ، ارائه نمود.هرکشور می باید اجازه یابد که سیاستهای تجاری خودرا برمبنای درجه صنعتی شدن ونیز اهداف توسعه را براساس نیازها،سطح توسعه وشرایط ویژه کشورخود،طرح ریزی ومعین نماید.
نتیجه دیگر این است که جهت بازپرداخت بدهیهای خارجی، توسط صادرات می تواند موثر واقع شودلیکن دارای امکاناتی نامحدود نیست. اگر مشکل بدهیهای خارجی حل نشود می باید درانتظار آن بود که بسیاری ازکشورهای درحال توسعه با مسائل ومشکلات اجتماعی ، اقتصادی جبران ناپذیری روبروگردند.
صنعت یعنی جایی که فروشندگانِ محصولات و خدماتی وجود دارند که همان نیازها و درخواستهای مشتریانی را برآورده میکنند که شما قصد برآورده کردن آن را دارید. چرا توصیه شده که صنعت را هم بررسی کنیم؟ زیرا صرفا وجود خریدار برای بازار شما موفقیت شما را تضمین نمیکند و عوامل زیاد دیگری میتوانند جلوی موفقیت شمارا بگیرند. این عوامل همچون قدرت بالای تامین کنندگان، رقبای قدرتمند، ساده بودن ورود به خیل تولیدکنندگان، میتوانند به راحتی بهترین ایدهها با بهترین بازارها را به سرعت از راه بهدرکنند، همان اتفاقی که برای خیلی از تولیدکنندگان کفش و پوشاک در کشورمان افتاد، چرا که رقبای بزرگی در کشورهای دیگر با دسترسی به قابلیت رقابتی بالا (همچون تولید با هزینه کمتر) داشتند.
برای مشاوره با مهندس فردوسی09198133353تماس بگیرید